ارسال پاسخ
تعداد بازدید 42
نویسنده پیام
rasool9 آفلاین



عضویت: 10 /10 /-622


عصای عشق
یه روز عشق و دیوونگی و محبت و فضولی داشتن با هم قایم باشک بازی می کردن

نوبت به دیوونگی که رسید همه را پیدا کرد اما هر چه گشت از عشق خبری نبود

فضولی متوجه شد که عشق پشت یه بوته گل سرخ قایم شده دیوونگی رو خبر کرد و

دیوونگی یه خار بزرگ برداشت و در بوته ی گل سرخ فرو کرد صدای فریاد عشق بلند

شد وقتی به سراغش رفتند دیدند چشماش کور شده و دیوونگی که خودشو مقصر

می دونست تصمیم گرفت که همیشه عشقو همراهی کنه و از اون به بعد دیوونگی شد عصای عشق

یکشنبه 03 دی 1391 - 20:41
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
dadash آفلاین



ارسال‌ها : 5
عضویت: 3 /10 /1391
تعداد اخطار: 2
تشکرها : 2
تشکر شده : 2
عشق
چقدر خوبه کسی رو داشته یاشیم که باهاش زندگی کنیم ، این یه نیاز اما چقدر زیباست که کسی رو داشته باشیم که نتونیم بدون اون زندگی کنیم، این عشقه

یکشنبه 03 دی 1391 - 23:27
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :